ترس نوشتن و راه‌های مقابله با آن

هرکسی که برای اولین بار به نوشتن رو می‌آورد، ترس نوشتن را تجربه می‌کند. این ترس ممکن است باعث رنجش کسانی‌که به نوشتن علاقه‌ دارند، بشود. من در ابتدای ورود به مسیر نوشتن مدت‌های زیادی با این ترس‌ها مواجه شدم.

شخصی که نوشتن جزء برنامه زندگی‌اش نباشد و بخواهد آن را در زندگی به صورت عادتی برای خود ایجاد کند، با این ترس در قالب‌های گوناگون مواجه می‌شود.

 

 

نداشتن موضوع نوشتن

 

ترس‌های من از نوشتن

وقتی تصمیم به نوشتن گرفتم، با نوع گرفتن مداد و دفتر در دستانم مشکل داشتم؛ چون بیست‌وپنج‌سال از نوشتن فاصله گرفته بودم. دفتر و مداد را گذاشتم و به صفحه سفید کاغذ زل زدم. ترس عجیبی بود.

من چه چیزی برای نوشتن دارم؟ من که تا به امروز سرخود چیزی ننوشته‌ام. وقتی که مدرسه هم می‌رفتم، موضوع مشق و درس انشاء هم همیشه آماده بود؛ چون معلم موضوع‌ها را به ما می‌داد.

این‌ حرف‌ها پرسش و پاسخ‌هایی بودند که با خودم مطرح کردم. بعد از مدّتی کلنجاررفتن با خود، دل را به دریا زدم و در مورد حیاط خانه نوشتم و شروع به تشریح چیزهایی که در آن می‌دیدم، کردم.

فردای همان روز، دوباره هوای نوشتن به سرم زد.

بارها شنیده بودم که هر چیزی را که به ذهن‌تان می‌آید، بدون هیچ توقفی بنویسید. برای از بین‌بردن ترس نوشتن لازم بود اقدامی کنم.

دفتر را جلو دستم گذاشتم و شروع به نوشتن کردم. کم‌کم مکث می‌کردم و چیزی به ذهنم نمی‌رسید؛ ولی منصرف نشدم و آرام‌آرام شروع به نوشتن «چیزی به ذهنم نمی‌رسد، چیزی به ذهنم نمی‌رسد» کردم و تا چند بار ادامه دادم.

 

نوشتن گاه‌به‌گاه

 

غلبه‌کردن بر ترس از نوشتن

مزه نوشتن را چشیدم. دوست داشتم آن را تبدیل به عادتی در زندگی کنم. ترس از گرفتن مداد در دست را از خود دور کردم. تکرار و تجربه دوباره نوشتن، خوشحالم کرد. چیزی برای هر روز نوشتن نداشتم. برای همین، تصمیم گرفتم که تمرین‌هایی را که مدرس توسعه فردی برایم در نظر گرفته بود، رونویسی کنم تا هم بهتر یاد بگیرم و هم دستم را برای نوشتن آماده کنم؛ چون نوشتن حس خوشایندی به من ‌بخشید.

تمرین‌ها که تمام شدند، به نوشتن دل بسته شدم؛ امّا همچنان چیزی برای نوشتن نداشتم.

از سر خود نوشتن می‌ترسیدم؛ به‌خاطر دوری از مطالعه و فقر کلمه و واژه‌های زیبایی در ذهن. از این‌که دیگران نوشته‌هایم را ببینند و مسخره‌ام کنند، می‌ترسیدم.

از بیان و کنار هم چیدن کلمات وحشت داشتم؛ چون هراس از نوشتن جملاتی که هیچ مفهومی نداشته باشند و سوژه خنده بقیه شوم، آرامش را از من ربود؛ ولی بااین‌وجود وسوسه نوشتن و نویسنده شدن به سرم زد.

با خود عهد بستم که شروع به نوشتن کنم؛ حتا اگر چرت و پرت هم به روی کاغذ بیاورم. دیگر ترس کم‌کم از بین رفت و شادی جایش را گرفت. متوجه شدم که ترس نوشتن را با خود نوشتن از بین برده‌ام.

روزها در مورد همین ترسم نوشتم و جالب این بود که هیچ کسی هم توجهی به نوشته‌هایم نمی‌کرد؛ حتا دفتر هم در مسیر رفت‌و‌آمد بقیه قرار داشت. کار به جایی رسید که خودم التماس می‌کردم که بخوانند و نظر دهند.

خیلی وقت‌ها خودم مجبور می‌شدم برایشان بخوانم؛ ولی با این وصف باز هم گوش نمی‌دادند.

کم‌کم هراس دیده‌شدن نوشته‌ها هم به کلّی از بین رفت و از دایره امن خود خارج شدم و به صورت جدّی شروع به نوشتن کردم.

 

هراس از نوشتن

 

تبدیل کردن نوشتن به کاری جذاب برای خود

وقتی از بندِ ترس نوشتن رها شدم، بیشتر وقت‌ها با نوشتن حال خود را خوب کردم. این کار را با نگاشتن وقایعی که در موقعیت‌های مختلف برایم روی داده می‌داد یا در وضعیت روحی مناسبی به سر نمی‌بردم، انجام دادم .

شروع به یادداشت نگرانی‌ها و ناراحتی‌هایم کردم. دلیل وقوع و راهکار مقابله درست را هم نوشتم.

با تداوم در نوشتن و به وسیله آن، مشکلم را حل کرده و دیگر هراس بازگوکردن آن به دیگران را هم از خود دور کردم؛ هراس از قضاوت یا فاش شدن رازهای زندگیم.

با تکرار این درددل کردن با خودم به‌روی کاغذ، به نوشتن عادت کردم. هنوز هم تنها همدم وفادار و معتمد من، نوشتن است و بس.

 

 

 نوشتن

 

فراهم کردن موضوع برای نوشتن

من برای یافتن موضوع نوشتن به مشاهداتم تکیه کردم و هنوز هم از این روش استفاده می‌کنم؛ به‌این‌صورت، وقتی از خانه بیرون می‌روم هر چیزی را که می‌بینم به آسانی از آن نمی‌گذرم و با نگاه عمیق و دقیقی در مورد آن فکر می‌کنم و می‌نویسم.

گاهی هم با رفتن به پیاده‌رویی، به گفته «جولیا کامرون در کتاب حق نوشتن»، «چاه ذهن» را پر می‌کنم.

رفتن به طبیعت، کافه و مکان‌های شلوغ هم ایده برای نوشتن به من می‌دهد.

گوش دادن به موزیک بی‌کلام هم بی‌تأثیر نیست. وقتی ما در نوشتن تداوم داشته و ترسی به دل راه ندهیم، یافتن موضوع هم راحت‌تر می‌شود.

 

نوشتن مداوم

 

 

موقعیّت‌هایی برای نوشتن

شاید این سؤال برای شما پیش آید که درچه موقعیّت‌هایی باید نوشت؟

باور من این است که در هر موقعیتی می‌توان نوشت. چه در وقت شادی و چه به هنگام ناراحتی؛ به‌شرطی که ترس نوشتن نداشته باشیم.

وقتی که موضوعی پیش می‌آید و ناراحت می‌شوم، نوشتن تنها راهی است که خود را با آن آرام می‌کنم. به کمک نوشتن، تمام چیزهایی که روانم را آزار می‌دهند و موجب رنجشم می‌شوند بر دل کاغذ جایی می‌دهم و خود را آرام می‌کنم؛ البته به شرطی که آن موضوع‌های دردناک، مختص خودم باشند نه در قبال فرزندم؛ چون آن‌وقت من مادری هستم که از همه‌چیز حتا خودش نیز به‌خاطر فرزندش می‌گذرد و تا لحظه‌ای که فرزندش آرام نشود، او هم آرامشی احساس نمی‌کند.

گاهی وقت‌ها، هیجان مثبت ناشی از موفقیت در کاری را تجربه کرده‌ام و راهی برای تخلیه آن به ذهنم نرسیده است. به کمک نوشتن، هیجان و شادی‌هایم را با دفتر تقسیم کرده‌ و شاد شده‌ام.

من با انس گرفتن به قلم، کاغذ و بعضی وقت‌ها صفحه کیبورد کامپیوتر، به کمک نوشتن پی به ضعف‌ها و نکات مثبت اخلاقی خود می‌برم. این‌کار را با نوشتن نامه به خود و پرسش‌ و پاسخ‌، خود را به چالش می‌کشم تا بتوانم بهتر خود را بشناسم. خیلی وقت‌ها از زاویه دید سوم شخص، اخلاق خودم را بررسی می‌کنم و مانند یک راهنما خودم را مورد بازخواست قرار می‌دهم؛ با این‌کار قدم بزرگی برای تغییر رویه اخلاقی خودم برداشته‌ام.

من با این نوع نوشتن، توانستم استرس را ریشه‌کن کنم و جذابیت نوشتن ‌را برای خودم بیشتر کنم.

 

جذابیت نوشتن

 

راه‌های نوشتن به قصد نویسنده شدن

بعد از دلبستن به نوشتن و غلبه بر ترس آن، علاقه نویسنده‌شدن در دلم ایجاد شد و شروع به گذراندن دوره‌های آن کردم.

به‌نظر من، برای نویسنده شدن، بهتر است هر روز صبح حداقل نیم‌ساعت را به نوشتن بی‌وقفه صفحات‌صبحگاهی اختصاص داد.

جولیا کامرون در «کتاب راه هنرمند» تأکید زیادی روی این نوع نوشتن دارد. بی‌وقفه نوشتن باعث می‌شود که ترس نوشتن از بین رفته و ایده‌های زیادی در این مدت به ذهن خطور کنند.

علاوه بر نوشتن صفحات‌صبحگاهی باید در طول روز هم بیشتر نوشت. در ابتدای ورود به این مسیر جذاب بهتر است از وقایع روزانه خود نوشت. هر روز گزارشی از کارهایی که انجام داده‌ایم و فکرها و ایده‌هایی که به ذهن‌مان رسیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند، بنویسیم. این کار ما را با نوشتن اخت کرده و باعث پیشرفت ما هم می‌شود.

کار مهم دیگری که باید برای خوب و راحت نوشتن انجام داد، مطالعه خوب است. باید در طول روز بیشتر مطالعه کنیم تا دایره واژگان وسیعی داشته باشیم و اثر مفیدی خلق کنیم. هرچقدر که بر واژه زیادی مسلط باشیم، بهتر می‌توانیم حرف خود را به خوبی برای مخاطب بازگو و قابل فهم کنیم. تسلط بر واژگان باعث مهارت بیشتر بر نوشتن می‌شود.

ممکن است گاهی درد و خشم به اندازه‌ای زیاد باشد که توان نوشتن را از دست بدهیم؛ اما پس از مدتی سوگواری به خاطر درد و مشکلات می‌توان به نوشتن برای تحمل شرایط پناه برد.

در شرایطی که اکنون بر جامعه حکم‌فرماست، قابل درک است که نتوان در مقابل این همه زجر و شکنجه روانی و جسمی تاب آورد؛ من با توجه به تجربه خودم فکر می‌کنم با نوشتنِ دردها و بی‌عدالتی‌ها می‌توان اندکی آرامش خود را نگه داشت.

کسی که ترس نوشتن را از خود دور می‌کند و به نوشتن به‌عنوان ابزاری برای تخلیه روان خود پناه می‌آورد، بهتر می‌تواند با شرایط سر کند؛ چون از نظر من نوشتن روان‌‌درمانگر خوبی است.

 

راهکارهای من برای ازبین‌بردن ترس نوشتن

ترس از نوشتن همه‌گیر است و من هم استثناء نیستم. برای دوری از این نگرانی راهکارهایی به کار بردم که باعث موفقیتم در این زمینه شد.

  • از تمام رنج‌هایی که در زندگی برده بودم نوشتم و برون‌ریزی ذهنی انجام دادم.در نوشته‌‌‌‌‌هایم خودم را مخاطب قرار دادم و آرامش از دست رفته را برگرداندم؛ هنوز هم از این روش برای کسب آرامش به موقع نیاز استفاده می‌کنم.
  • گاهی که در انجام کاری مردد می‌مانم و نمی‌توانم به راحتی تصمیم بگیرم، به‌جای مشورت گرفتن از دیگران به نوشتن پناه می‌آورم و تمام جنبه‌ها را می‌سنجم و بعد درست‌ترین راه را انتخاب می‌کنم.
  • از کارهای خوبی که انجام می‌دهم، می‌نویسم.
  • با نوشتن خودم را به چالش می‌کشم و مروری بر رفتارم می‌کنم.
  • برنامه‌ریزی روزانه برای خودم می‌نویسم و آخر شب انجام کارها را با تیک‌زدن بررسی می‌کنم.

اضافه بر این موارد افزایش دایره واژگان یکی از بهترین راه‌های از بین بردن ترس نوشتن است. هرقدر که ما کلمه بیشتری در ذهن داشته باشیم در خلق متنی جذاب و کاربردی موفق‌تر عمل می‌کنیم. با توسعه واژگان بهتر می‌توانیم مکنونات ذهن خود را بنویسیم و منظور خود را به وضوح به خواننده منتقل کنیم. این‌کار با مطالعه بیشتر و متنوع میسر است و گام‌به‌گام ما را به سمت نویسنده‌ای خوب شدن سوق می‌دهد.

 

 

نوشتن راه‌حل مقابله با ترس

 

 

سخن پایانی

نوشتن راه خوبی برای برون‌ریزی ذهنی و رها شدن از افکار آزاردهنده است. به کمک نوشتن می‌توانیم از رنج‌های کهنه‌ای که در درون ما مانده و باعث پریشانی حال‌مان شده‌اند، نجات یابیم.

نوشتن در تمام موقعیّت‌ها جذابیت خاص خود را دارد. خیلی از روانشناسان از نوشتن به عنوان روان‌درمانگر استفاده می‌کنند. ممکن است افراد ترس نوشتن داشته باشند؛ ترس‌هایی که در این مقاله کوتاه گنجاده شد. برای آشنا شدن با مزایای نوشتن و راه‌های دوری از ترس‌هایش، مطالعه مقاله را پیشنهاد می‌دهم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *