آگاهی

هرچه بیشتر با جمع افراد روبه‌رو شویم و با دیگران مراودت داشته باشیم، با سطح آگاهی و طرزفکرهای متفاوتی مواجه می‌شویم.

وارد جمعی از خانم‌ها شدم و از هردری سخنی گفتیم. سرصحبت در مورد حق‌وحقوق ما زنان را پیش کشیدم.
از چیزهای خیلی ساده مانند حق پوشش و انتخاب و سلیقه شروع به صحبت کردم. برخلاف تصورم یا با سکوت مواجه شدم یا با اخلاق‌های زن‌ستیزانه.
گاهی تصورات ما در مورد دیگران اشتباه است. همانند من که تصور می‌کردم چون جمع باسوادی از زنان حضور داشتند، انتظار داشتم از حداقل حقوق خود آگاه باشند.

آن‌ها حق پوشش خود را در گرو اجازه همسر و خانواده خود می‌دانستند و همچنین حق بیرون رفتن از خانه و قرارگذاشتن با دوستان‌شان در بیرون از منزل را.
از لحاظ اقتصادی زنان مستقلی بودند و به‌ظاهر دارای استقلال فکری؛ ولی افکار محدودکننده آن‌ها عرصه زندگی را برای‌شان سخت کرده بود. برایم جای سؤال داشت و از آن‌ها پرسیدم: «خب وقتی شما به این معتقدین که حق ندارین بدون اجازه همسر از خونه بیرون برین، دیگه چرا انتظاری دارین همسراتون با بیرون رفتن‌‌تون مخالفت نکنن؟ منتظر کی هستین این افکار مخرب  را از بین ببره تا شما به خواسته‌هاتون برسین؟ چرا خودتون برای به‌دست آوردنش تلاش نمی‌کنین؟ به‌نظرتون اگه شروع به تغییر این افکار کهنه و زن‌ستیزانه کنین، چه اتفاقی می‌افته؟ آیا زندگی مشترک‌تون را از دست می‌دین؟»
همه گفتند: «از دست که نمی‌دیم ولی حال و حوصله مرافه و تنش‌رو نداریم.»
جواب دادم: «خب به‌دست آوردن هرچیز باارزشی بهایی داره. شما هم اگه خواهان شادی و احترام به خود هستین، باید تلاش کنین و بهاشو بپردازین».
صحبت‌های ما ادامه یافت و سرانجام هم زنان به این نتیجه رسیدند که ادامه روال معمول خود -پناه بردن به منطقه امن‌شان- بهترین کار است.

با تجربه امروزم متوجه شدم که داشتن آگاهی‌به خود ربطی به مقام و پایگاه اجتماعی افراد ندارد.

 

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *