برای پی بردن به تغییر ایجاد شده در زندگی‌ام، می‌خواهم با طرح پرسش‌هایی از خود، بیشتر به این موضوع پی ببرم.

•  آیا من در زندگی تغییری ایجاد کرده‌ام؟
• تغییر در زندگی من چه نقشی ایفا کرده است؟
•  چقدر برای این موضوع در زندگی، زمان تعیین می‌کنم؟
• آیا خود را مستعد تغییر می‌دانم؟
• آیا تغییر کردن را در خود لازم و ضروری می‌دانم؟

دوست دارم با دقّت خاصّی به همه این سؤال‌ها پاسخ دهم.

تغییر در زندگی من چه نقشی ایفا کرده است؟ همیشه در زندگی، دوست داشتم که آدم متفاوتی باشم و زمانی را که سپری می‌کنم، با روز گذشته‌ فرق داشته باشد؛ امّا تنبلی و اهمال‌کاری که از تبعات کمال‌گرایی است، سد راهم شده است. البتّه گاه‌گداری تغییرات کوچکی را شروع می‌کردم؛ ولی چیزی که حس خوشایندی به من ببخشد، نصیبم نمی‌شد.

تا بالاخره از روزمرگی‌ها خسته شده و به‌فکر ایجاد تغییر همه‌جانبه‌ای در زندگی افتادم. تصمیم گرفتم که کم‌کم آن شخصیّت قبلی خود را تغییر داده به آدمی که همیشه آرزویش را داشتم، تبدیل شوم.

با برداشتن اولیّن قدم، حس استرس و اضطراب شدیدی به سراغم آمد. فاصله گرفتن از آدم تنبل و بی‌تفاوتی نسبت به خود و تبدیل شدن به آدمی هدفمند، خیلی سخت بود. به هر چیزی که در اطرافم نگاه می‌کردم، یادی از حس‌های خوشایندی را که تجربه کرده بودم، زنده می‌کرد. چیزهایی مثل سرک کشیدن در گوشی، ساعت‌ها مشغول بازی‌اینترنتی بودن، فکرکردن به چیزهای منفی و نگران بودن در مورد قضاوت دیگران، فکرکردن در مورد اشخاصی که در دوروبرم بودند و نگرانی و دلواپسی‌های الکی.

بنابراین حرکتی را برای تغییر خود شروع کردم و کم‌کم در کنار سخت بودن آن، متوجه حس درونیِ خوشایندی شدم. این حس ناب و جدید، من را ترغیب کرد که بیشتر و بهتر ادامه دهم.

آیا من در زندگی تغییری ایجاد کرده‌ام؟ بله. با کنار‌گذاشتن عادت‌های بد گذشته و جایگزین کردن عادت‌های جدید، به ایجاد تغییر در زندگی اقدام کردم. عادات منفی‌ای مثل پرسه‌زدن در گوشی را به استفادهٔ به‌هنگامِ ضرورت، تغییر دادم. ورودی‌های ذهنی مثبت را جایگزین ورودی‌های منفی کردم. شنیدن پادکست و فایل‌های صوتی مفید را با همنشینی آدم‌های منفی‌باف جایگزین کردم؛ این تغییر بعد از مدّتی باعث بالا رفتن عزّت‌نفسم شد.

چقدر برای این موضوع در زندگی، وقت می‌گذارم؟ حالا که مدّتی از ایجاد این تغییر می‌گذرد و به آن عادت کرده‌ام، هر روز برای ایجاد تغییر جدیدی؛ ولو خیلی کوچک، وقت تعیین  می‌کنم. هر روز با کمک مطالعه این تغییر را در زندگی‌ام بروزرسانی می‌کنم و حداقل نیم‌ساعت در روز را به آن اختصاص می‌دهم.

آیا خودم را مستعد تغییر می‌دانم؟ با توجه به توانی‌هایی که در خود سراغ دارم و نتیجه‌ای هم که در این مدّت به‌دست آورده‌ام، با اطمینان کامل می‌گویم که مستعد تغییر هستم؛ در ضمن همهٔ انسان‌ها مستعد تغییر هستند؛ کافی است که به ایجاد تغییر در خود، شروع کنند.

آیا تغییر کردن را در خود لازم و ضروری می‌دانم؟ من برای خودم ارزش قائل هستم و دوست دارم که از زندگی لذّت ببرم. دارای اهداف خوب و دراز مدّتی می‌باشم؛ پس لازم می‌دانم که هر روز در حال تغییر و رشد بوده و در این مسیر تداوم داشته باشم تا علاوه بر شادزیستن خود، به فرد تأثیرگذاری هم تبدیل شوم. من تغییر در زندگی را خواهانم و برای تداوم آن، بیشتر از قبل زمان می‌گذارم و با حس خوشایندی از آن استقبال می‌کنم.

ممکن است گاهی شرایط این تغییر برایم میّسر نشود؛ امّا ناامید نمی‌شوم و با تغییر خیلی جزئی در روز و روزهای بعد ادامه می‌دهم.