توجه به شادزیستن

 

ما زنان در زندگی برای شادزیستن باید توجه خاصی به خوب نگه‌داشتن حال خود داشته باشیم. قدم اول برای این‌کار، ایجاد تعادل بین «من» و «ما» بودن است.

قبل از هر چیز باید «منِ» خود را تقویت کنیم و آن را نادیده نگیریم.

برای تقویت «منِ» خود، در لابه‌لای کارهایی که در زندگی خانوادگی انجام می‌دهیم، خودمان را از یاد نبریم و برای شخص خود هم کارهایی انجام بدهیم.

اگر ما نسبت به همسر یا شریک عاطفی خود، خشم یا عصبانیّتی داریم و این ناراحتی هربار در زندگی خودش را نشان می‌دهد، ممکن است نشانگر این باشد که «من» ما ضعیف شده است. اگر به این روندِ کار ادامه دهیم، به خودفراموشی دچار می‌شویم و زندگی برای ما جذّابیّتی نخواهد داشت. پس باید رفتار خود را تغییر دهیم و دقّت کنیم که ما خودمان چه چیزی را دوست داریم و چگونه می‌توانیم شاد باشیم. چه‌چیزی را دوست نداریم و قادر به انجامش نیستیم.

هرچه بیشتر به «منِ» خود بپردازیم، ارزش و دوستی و همزیستی خوب با دیگران را هم بیشتر درک می‌کنیم و از زندگی هم، لذّت بیشتری می‌بریم. این هم‌زیستی و هم‌سویی به معنای در دیگری حل‌شدن و نادیده گرفتن خواسته‌های خود نیست، همان‌طور‌که توجه‌کردن به «من» خود و فردیت به معنای دوری کردن از دیگران و منزوی شدن نیست.

 

دلیل سختی تقویت «من»  در چیست؟         

ارزش نهادن به فردیت خود ازاین‌جهت سخت است که زنان از اعتماد‌به‌نفس کافی و جسارت توجه به «منِ» خود، برخوردار نیستند و از فداکاری و روش‌های قدیمی پیروی می‌کنند؛ چون ترس از هم پاشیدگی زندگی و تنها ماندن را در دل دارند و این ترس مانع تقویت «من» خودشان می‌شود.

فرض کنیم من می‌خواهم به جمع دوستانه‌ای بروم. از همسرم در مورد رفتن می‌گویم و او مخالفت می‎‌کند. من هم برای دوری از ایجاد تنش در زندگی، کوتاه می‌آیم و منصرف می‌شوم. در واقع به همان روش‌های قدیمی متوسل می‌شوم. اینجا من با ازخودگذشتگی زندگی را به کام خودم تلخ کرده‌ام و رفته‌رفته از زندگی کردن دلسرد می‌شوم. ولی اگر من زمان مناسبی برای مطرح‌کردن خواسته‌ام بیابم و با بیان اینکه؛ با وجود احترامی که برای زندگی مشترکمان قائلم؛ رفتن به این جمع برای من مهم است و حس خوبی به من می‌دهد و به‌عنوان یک فرد حق دارم در مورد مسائل شخصی‌ام تصمیم بگیرم، تنشی به‌وجود نمی‌آید و «منِ» خودم را نیز فراموش نمی‌کنم و به خواسته‌ام می‌رسم.

هیچ زنی با فراموش کردن منیّت خود، ضعیف‌نمایی و خودآزاری به آرامش نمی‌رسد. بلکه با دست‌کم گرفتن خود، انبوهی از خشم و عصبانیّت را در وجود خود نهفته می‌کند و در نهایت همیشه با فشارهای عصبی و روانی گریبان‌گیر است.

موضوع این است که ما باور داریم برای نگه‌داشتن روابط مهم زندگی‌مان باید سنگ زرین آسیاب باشیم. تصور می‌کنیم اگر قوی باشیم و از خواسته‌های خود نگذریم، اشتباه کرده و شریک زندگی‌مان را تحقیر کرده‌ایم و به زودی شریک زندگی ما خسته شده و ما را ترک می‌کند و زندگی مشترکمان از هم می‌پاشد. حال ممکن است در مورد تقویت «منِ» خود دچار این تصور شویم که پایان دادن به این ازدواج ناموفق تنها راهِ حل است. اینجا داشتن این استرس کمتر از متارکه ضربه‌زننده نیست.

پس ما باید در زندگی خود، بازنگری‌ای داشته باشیم و شانس خود را در تغییر رفتار -تقویت «من» خود- بیازماییم و راه درست مطرح کردن خواسته‌هایمان را پیدا کنیم.

حال ممکن است زنی بگوید: «زندگی من ظرفیت این تغییر را ندارد و همسرم مرا ترک خواهد کرد و من، توان تحمّل جدایی از همسرم را ندارم.» بعد با مشاجره و محکوم کردن همسر به ادامه زندگیش بپردازد و جرأت بیان حق خودش را هم به‌دست نیاورد. اینجا زن با زندگی‌ای خسته‌کننده و طاقت‌فرسا روبه‌رو می‌شود که خودش هیچ تلاشی برای بهتر شدنش نکرده است.

 

تغییر رفتار ما چه پی‌‌آمدی خواهد داشت؟

ما باید به این آگاه باشیم که تغییر آسان به‌دست نمی‌آید و به آسانی و زودهنگام نتیجه‌بخش نخواهد بود. ممکن است که آرامش زندگی ما مدّتی به‌هم بخورد و این بستگی به نوع عملکرد ما در ادامه خواهد داشت که تا چه حد می‌توانیم شریک زندگی خود را همراه سازیم. ما توان آن را داریم که چگونه برای فردیّت و استحکام «منِ» درون خود تلاش کنیم که زندگی‌مان هم آسیب نبیند.

وقتی ما بخواهیم از روند قدیمی سکوت و فرار از تنش و منفعل‌بودن دست بکشیم و خواسته‌های خود را با جسارت بیان کنیم، باید منتظر واکنش تند و لجوجانه‌ی طرف مقابل هم باشیم. ممکن است با واژه‌هایی مثل خودخواه، عهدشکن و بی‌تفاوت هم محکوم شویم. یا با جمله‌هایی مانند «اگه این‌طوری ادامه بدی، زندگی ما دووم نمیاره» و «این‌گونه رفتار‌ها از تو بعیده» مواجه شویم. گاهی ممکن است طرف مقابل در برخورد با ما در مقابل تغییر رفتار، دچار حمله‌های عصبی شود؛ چون او می‌خواهد اوضاع را به موقعیّت قبلی برگرداند. درمقابل این تنش‌ها ما که قصد تغییر رفتار خود را داریم و می‌خواهیم منیّت خود را تقویت کنیم، دچار این پی‌آمدها نمی‌شویم؛ چون خودمان این شرایط را به‌وجود آورده‌ و بر آن مسلط هستیم.

کاری که ما باید انجام دهیم این است که در صورت درخواست خود، آگاهی از بروز چنین واکنش‌هایی از طرف مقابل داشته باشیم و بر درخواست خود، آگاهانه پایبند باشیم. خودمان مانع بروز واکنش‌های طرف مقابل نشویم. -خوش‌بین به این نباشیم که او مخالفت نمی‌کند.-

من بارها پیش آمده است که خواسته‌ام جایی بروم و طرف مقابلم راضی به رفتنم نشده است. دلیلش این بوده است که در مطرح کردن درخواستم مهارت خوبی نداشته و موضع خود را حفظ نکرده‌ام. در نتیجه موفق به رسیدنِ خواسته‌ام نشده‌ام؛ چون نسبت به جواب طرف مقابلم خوش‌بین بوده و تلاشی برای چگونه مطرح کردنش که منجر به موافقت بدون تنش شود، نکرده‌ام.

ما بیشتر وقت‌ها خلاف جهت آب شنا و از نظر عموم مردم، نشدنی‌ها را درخواست می‌کنیم. پس باید برای رسیدن به درخواست‌های خود قبل از هرچیز مصمم باشیم و بعد، منتظر هر نوع واکنشی از طرف مقابل بوده تا بتوانیم بر شرایط تسلط داشته باشیم و طرف مقابل هم این تغییر رفتار ما را بپذیرد و تحسین کند. در این صورت ما به «من» خود بیشتر بها داده و رشد می‌کنیم.

پس ما برای رسیدن به پاسخ مثبت درخواست‌‌هایمان و تغییر رفتار خود و دوری از ایجاد تنش، باید قبل از هرچیز به فکر تغییر رفتار خود باشیم نه دیگری. هر اندازه که برای خود ارزش قائلیم، برای طرف مقابل و دیگران هم ارزش‌ قائل باشیم. همچنین برای تغییر رفتار باید از روش‌های قدیمی سکوت، خودکم‌بینی و سلطه‌پذیری که باعث ایجاد خشم در درون ما می‌شود، اجتناب کرده و با ارزش گذاشتن به‌خود، به رشد کافی برسیم.

 

 

 

 

 

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *