«زمانی انسان بهتر خواهد شد که به او نشان دهند اکنون چگونه است»، این جملهی زیبا از کتاب «بانو با سگ ملوس» اثر آنتون چخوف، من را بهفکرکردن واداشت. ابتدا با تصّور اینکه شخصی این رفتار را در مقابل من انجام دهد، سعی در درک مفهوم آن کردم.
اگر شخصی از اطرافیان من بهقصد کمکی برای رشدکردن، من را متوجه تغییرم کند، چه احساسی خواهم داشت؟
در جواب به این نکته پی بردم، درست است که ما از خودمان شناخت خوبی میتوانیم داشته باشیم، امّا گاهی رفتارها و تغییرهایی در ما وجود دارند که بهخاطر تکرار عادی شدهاند و متوجه آنها نیستیم و از رشد و پیشرفت خود آگاهی مناسبی نداریم و این موضوع ممکن است ما را دچار دلسردی بکند. ولی وقتی کسی که ما را میشناسد و تغییر و رشد یا حتّی ضعف ما را میبیند و به زبان میآورد، این گفتار او باعث رشدِ بیشتر و موفقیّت ما میشود. چون اگر درحال پیشرفت باشیم، برای رشدِبیشتر، ترغیبتر میشویم و اگر ضعفی داشته باشیم برای برطرفکردن آن تلاش بیشتری خواهیم کرد.
این حرف زیبا من را براین داشت تا جاییکه متوجه تغییرات دوستان و اطرافیانم میشوم آنرا بازگو کنم، تا شاید آنها هم این لطف را در حق من کرده و بانیِ تغییر و پیشرفتم بشوند.
نویسندهخوب با انتشار جملاتمفید میتواند فرشته نجات انسان شود.
آخرین دیدگاهها