نگاه زنان در جامعه نسبت به هم

نگاه زنان در جامعه نسبت به همدیگر

چرا  زنان درجامعه پشت سرهم بدگویی می‎‌‌‌‌کنند و به پیش‌‌‌داوری کردن همدیگر رو می‌آورند. مگر همه از یک جنس نیستند و در جامعه، شرایط یکسانی ندارند؟ درست است بر حسب پایگاه اجتماعی و عقیده با هم تفاوت‌هایی دارند، ولی شرایط و قوانین اجتماعی جامعه برای همه‌ی یکسان است.

من فکر می‌کنم این نگاه، زائیده افکار فرسوده و پس‌مانده از گذشتگان است که زن باید سکوت کند و همیشه پشت سر مردی قرار گیرد و تحت حمایت او باشد. افکاری مانند: زن باید از حق خود بگذرد، بدون کسب اجازه از افراد مذکر خانواده، کاری انجام ندهد و محدودیت‌هایی که زن را در درجه پایین‌تری از مرد قرار داده‌اند، عامل این رفتارها می‌توانند باشند.

من خودم قبل از این‎‌که وارد مسیر جدیدی از تغییر افکار و باورهایم شوم، بارها زنانی دیگر را مورد قضاوت قرار می‌دادم. وقتی از تفاوت آن‎‌ها با خودم خبردار می‌شدم، شروع به نظر دادن می‌کردم که چگونه ممکن است فلان حرکت از طرف فلان زن سر بدهد و کسی دم نزند؟ یا پیش آمده که زنی در خیابان یا مکانی عمومی از حق پایمال شده خودش در مقابل دیگران دفاع کرده و با صدای بلندی اعتراضش را به گوش همه رسانده است؛ ولی من شماتتش می‌کردم که برای یک زن درست نیست تا این حد پررو باشد. او می‌تواند حقش را وگذار کند؛ چون درست نیست آبرویش را ببرد. در صورتی‌که این دیدگاه من درست نبوده و بعدها متوجه این طرز فکر اشتباه خود شدم.

 

چرا بدگویی و سرزنش؟
چرا بعضی از زنان همدیگر را سرزنش کرده و پشت سر آنان بدگویی می‌کنند؟

 

هنوز هم زنانی پشت‌سر خانم‌های جوانی که دوست دارند با پوشش دلخواه خودشان بیرون بروند، سرزنش و بدگویی می‌کنند. در مورد نوع و حتا رنگ لباس آن‌ها هم نظر می‌دهند. آن‌ها، زنان جوانِ تازه ازدواج کرده یا دخترخانم‌هایی را که با شریک عاطفی خود در مکان عمومی صحبت و شوخی می‌کنند، مورد نکوهش قرار می‌دهند. در این موقعیّت‌ها زنان بیشتر از مردان به دخترها آزار می‌رسانند؛ چون دوست دارند که زنان بیشتر محدود شوند تا -از نظر آن‌ها_ آبروی زنان برده نشود.

به وضعیّت خودم در آن زمان برگردم. وقتی از شرایط خود خسته شده و از این طرز فکر شرمنده شدم، شروع به تغییر و رشد خود کردم. تازه متوجه شدم که همه‌ی این افکار پوسیده من، ناشی از پایین بودن عزت‌‌‌نفس و ناتوانی در دفاع از خود بوده است.

هرچه بیشتر با کتاب‌ها آشنا می‌شدم، بیشتر پی به افکار عقب افتاده خود می‌بردم.

به زندگی خود نگاهی انداختم و متوجه شدم که من چقدر ناخواسته خود را محدود کرده‌ام. درست است که جامعه زنان را محدود کرده است و شرایط زیستی و حقوقی زن با مرد یکسان نیست؛ اما من خودم هم علاوه بر شرایط جامعه عرصه را خیلی بیشتر بر خود و زنان دیگری هم تنگ کرده‌ بودم.

 

 

چرا از پیشرفت زنان خوشحال نیستیم؟
دلیل این‌که عدّه‌ای از زنان از پیشرفت همدیگر خوشحال نیستند، چیست؟

 

بسیار پیش آمده است که زنی موفّق و قوی را در جامعه دیده‌ام. وقتی عدّه‌ای در جمعی از شجاعت و موفقیّت‌های او صحبت کرده‌اند، بیشتر از مردان جمع، این زنان بوده‌اند که افتخارات او را به ثروت و موقعیّت خانوادگی‌اش نسبت داده‌اند و تنها چیزی که به چشم آن‌ها نیامده است، توانایی‌‎ها و شجاعت آن زن بوده است.

همیشه سعی کرده‎‌‌‌اند که با حرف‌ها و پیش‌داوری‌‌های نامناسب مانعی بر سر راه پیشرفت او بیافرینند.

تبریک گفتن و تشویق آن زنِ موفق برایشان سخت بوده است؛ چون دوست نداشته‌اند از آن‌ها موفق‌تر باشد. البته ممکن است زنی غریبه از شهرهای دیگری آمده  و موفقیّت‌های او ار تحسین کرده باشند؛ ولی برای زنان هم شهری یا نزدیک به خود، استقبالی نکرده‌اند.

 

 

راه‌های مقابله با این رفتارها کدامند؟
راه‌های مقابله با رفتار زنانی که از پیشرفت بقیه زنان خوشحال نمی‌شوند، کدام است؟

 

به نظر من راه چاره این است که ما زنان، با همدیگر مهربان باشیم و حامی و پشتیبان خوبی برای هم شویم.  اگر زنی در کسب و کار جدیدی می‌خواهد رشد کند، از او حمایت کنیم و از لحاظ روانی به او روحیه تداوم و ارائه کار را بدهیم. اگر توان همیاری و حمایت از او را نداریم، با قضاوت‌ بی‌جا و ناامید کردنش، مانع سر راه او ایجاد نکنیم.

با تشویق و حمایت عاطفی او را دلگرم به پیشرفت کنیم تا رفته‌رفته شاهد درخشش زنان در جامعه خود شویم. زیرا هر اندازه که زنان جامعه رشد کنند، به همان نسبت جامعه هم از رشد خوبی برخوردار می‌شود.

زنان رشدیافته، فرزندان سالمی تحویل جامعه می‌دهند و باعث پیشرفت جامعه هم می‌شوند.

 

 

برای به‌دست آوردن راه‌های مناسب حمایت از هم، چه‌کار باید کرد؟
راهکار مناسب برای این‌که زنان از همدیگر حمایت کنند، چیست؟

 

ما زنان باید قبل از هر چیز به رشد و آگاهی خود فکر کنیم. این رفتارهای سمّی را که در قسمت‌های قبلی بیان کردم، از خود دور کرده، رفتارهای درستی را جایگزین کنیم. باید برای خود ارزش قائل شویم تا قدر دیگران را هم بدانیم.

با رشد و توسعه خود به کمک آموزش دیدن و مطالعه و شرکت در کلاس‌های آموزشی، عزّت‌نفس خود را بالا برده و بر میزان اعتمادبه‌نفس و پیشرفت خود بیفزاییم.

من تا زمانی که تصمیم به تغییر رفتار خود نگرفتم، متوجه ارزش‌گذشتن و محترم‌دانستن دیگران نشدم.

قبلن در قبال محترم دانستن دیگران دچار غرور کاذب می‌شدم و این غرور من را از این کار باز می‌داشت. بعدها متوجه شدم که این خود، یکی از نشانه‌های کمبود عزّت‌نفس بوده است.

وقتی در مسیر رشد قرار گرفتم، نسبت به همه افراد نگاهم عوض شد و آن‌ها را مانند خودم دارای حق و حقوق مساوی دانستم. برای همه ارزش زیادی قائل شده و به رضایت قلبی بسیار خوبی  رسیدم.

زنان با کسب آگاهی و مطالعه، به شکوفایی رسیده و از روحیه‌ی شادی بهره‌مند می‌شوند.

 

 

مطلب دیگری در سایتم، مرتبط با همین متن در مورد رشد زنان هست که پیشنهاد می‌کنم، بخوانید.

 

 

 

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

8 پاسخ

  1. خیلی خیلی عالی بود دوست عزیزم واقعن قلمت مانا چقدر زنان به این آگاهی احتیاج دارند. من به وجود زنانی همچو شما افتخار می‌کنم❤🙏🌹🌹

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *