چرا زنان درجامعه پشت سرهم بدگویی میکنند و به پیشداوری کردن همدیگر رو میآورند. مگر همه از یک جنس نیستند و در جامعه، شرایط یکسانی ندارند؟ درست است بر حسب پایگاه اجتماعی و عقیده با هم تفاوتهایی دارند، ولی شرایط و قوانین اجتماعی جامعه برای همهی یکسان است.
من فکر میکنم این نگاه، زائیده افکار فرسوده و پسمانده از گذشتگان است که زن باید سکوت کند و همیشه پشت سر مردی قرار گیرد و تحت حمایت او باشد. افکاری مانند: زن باید از حق خود بگذرد، بدون کسب اجازه از افراد مذکر خانواده، کاری انجام ندهد و محدودیتهایی که زن را در درجه پایینتری از مرد قرار دادهاند، عامل این رفتارها میتوانند باشند.
من خودم قبل از اینکه وارد مسیر جدیدی از تغییر افکار و باورهایم شوم، بارها زنانی دیگر را مورد قضاوت قرار میدادم. وقتی از تفاوت آنها با خودم خبردار میشدم، شروع به نظر دادن میکردم که چگونه ممکن است فلان حرکت از طرف فلان زن سر بدهد و کسی دم نزند؟ یا پیش آمده که زنی در خیابان یا مکانی عمومی از حق پایمال شده خودش در مقابل دیگران دفاع کرده و با صدای بلندی اعتراضش را به گوش همه رسانده است؛ ولی من شماتتش میکردم که برای یک زن درست نیست تا این حد پررو باشد. او میتواند حقش را وگذار کند؛ چون درست نیست آبرویش را ببرد. در صورتیکه این دیدگاه من درست نبوده و بعدها متوجه این طرز فکر اشتباه خود شدم.
هنوز هم زنانی پشتسر خانمهای جوانی که دوست دارند با پوشش دلخواه خودشان بیرون بروند، سرزنش و بدگویی میکنند. در مورد نوع و حتا رنگ لباس آنها هم نظر میدهند. آنها، زنان جوانِ تازه ازدواج کرده یا دخترخانمهایی را که با شریک عاطفی خود در مکان عمومی صحبت و شوخی میکنند، مورد نکوهش قرار میدهند. در این موقعیّتها زنان بیشتر از مردان به دخترها آزار میرسانند؛ چون دوست دارند که زنان بیشتر محدود شوند تا -از نظر آنها_ آبروی زنان برده نشود.
به وضعیّت خودم در آن زمان برگردم. وقتی از شرایط خود خسته شده و از این طرز فکر شرمنده شدم، شروع به تغییر و رشد خود کردم. تازه متوجه شدم که همهی این افکار پوسیده من، ناشی از پایین بودن عزتنفس و ناتوانی در دفاع از خود بوده است.
هرچه بیشتر با کتابها آشنا میشدم، بیشتر پی به افکار عقب افتاده خود میبردم.
به زندگی خود نگاهی انداختم و متوجه شدم که من چقدر ناخواسته خود را محدود کردهام. درست است که جامعه زنان را محدود کرده است و شرایط زیستی و حقوقی زن با مرد یکسان نیست؛ اما من خودم هم علاوه بر شرایط جامعه عرصه را خیلی بیشتر بر خود و زنان دیگری هم تنگ کرده بودم.
بسیار پیش آمده است که زنی موفّق و قوی را در جامعه دیدهام. وقتی عدّهای در جمعی از شجاعت و موفقیّتهای او صحبت کردهاند، بیشتر از مردان جمع، این زنان بودهاند که افتخارات او را به ثروت و موقعیّت خانوادگیاش نسبت دادهاند و تنها چیزی که به چشم آنها نیامده است، تواناییها و شجاعت آن زن بوده است.
همیشه سعی کردهاند که با حرفها و پیشداوریهای نامناسب مانعی بر سر راه پیشرفت او بیافرینند.
تبریک گفتن و تشویق آن زنِ موفق برایشان سخت بوده است؛ چون دوست نداشتهاند از آنها موفقتر باشد. البته ممکن است زنی غریبه از شهرهای دیگری آمده و موفقیّتهای او ار تحسین کرده باشند؛ ولی برای زنان هم شهری یا نزدیک به خود، استقبالی نکردهاند.
به نظر من راه چاره این است که ما زنان، با همدیگر مهربان باشیم و حامی و پشتیبان خوبی برای هم شویم. اگر زنی در کسب و کار جدیدی میخواهد رشد کند، از او حمایت کنیم و از لحاظ روانی به او روحیه تداوم و ارائه کار را بدهیم. اگر توان همیاری و حمایت از او را نداریم، با قضاوت بیجا و ناامید کردنش، مانع سر راه او ایجاد نکنیم.
با تشویق و حمایت عاطفی او را دلگرم به پیشرفت کنیم تا رفتهرفته شاهد درخشش زنان در جامعه خود شویم. زیرا هر اندازه که زنان جامعه رشد کنند، به همان نسبت جامعه هم از رشد خوبی برخوردار میشود.
زنان رشدیافته، فرزندان سالمی تحویل جامعه میدهند و باعث پیشرفت جامعه هم میشوند.
ما زنان باید قبل از هر چیز به رشد و آگاهی خود فکر کنیم. این رفتارهای سمّی را که در قسمتهای قبلی بیان کردم، از خود دور کرده، رفتارهای درستی را جایگزین کنیم. باید برای خود ارزش قائل شویم تا قدر دیگران را هم بدانیم.
با رشد و توسعه خود به کمک آموزش دیدن و مطالعه و شرکت در کلاسهای آموزشی، عزّتنفس خود را بالا برده و بر میزان اعتمادبهنفس و پیشرفت خود بیفزاییم.
من تا زمانی که تصمیم به تغییر رفتار خود نگرفتم، متوجه ارزشگذشتن و محترمدانستن دیگران نشدم.
قبلن در قبال محترم دانستن دیگران دچار غرور کاذب میشدم و این غرور من را از این کار باز میداشت. بعدها متوجه شدم که این خود، یکی از نشانههای کمبود عزّتنفس بوده است.
وقتی در مسیر رشد قرار گرفتم، نسبت به همه افراد نگاهم عوض شد و آنها را مانند خودم دارای حق و حقوق مساوی دانستم. برای همه ارزش زیادی قائل شده و به رضایت قلبی بسیار خوبی رسیدم.
زنان با کسب آگاهی و مطالعه، به شکوفایی رسیده و از روحیهی شادی بهرهمند میشوند.
مطلب دیگری در سایتم، مرتبط با همین متن در مورد رشد زنان هست که پیشنهاد میکنم، بخوانید.
8 پاسخ
خیلی کامل و تاثیر گزار بود دوست عزیزم. قلمت مانا
ممنونم عزیزدلم زهرا جانم. مرسی از همراهی همیشگیت دوست خوش قلمم
خیلی خیلی عالی بود دوست عزیزم واقعن قلمت مانا چقدر زنان به این آگاهی احتیاج دارند. من به وجود زنانی همچو شما افتخار میکنم❤🙏🌹🌹
ممنونم عزیزدلم. منم به وجود دوستی مثل تو افتخار میکنم. دوست خوش ذوق من
موضوع حمایت زنان از هم و شیوه آن با بیان راه کارها بسیار خوب بیان شده
سپاس بانوی عزیز🌹🌹🙏
ممنونم از دقت و توجهتون. زنده باشین مریم خانم عزیز
تمام گفته هاتون عالی و درست بود. منم از وقتی که اگاه تر شدم نگاهم به زن ها عوض شده و به عقایدشون با وجود اختلافی که وجود داره احترام میزارم
ممنونم از لطفت لیلا جانم. خوشحالم از داشتن دوست فهیمی چون شما😘♥